دزدی در جلسات پیامبر شرکت می کرد. شبی تصمیم گرفت وارد خانه زنی ثروتمند که بی شوهر بود شود. از دیوار بالا رفت، روی دیوار پشیمان شد و توبه کرد.
جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۰۶ ب.ظ
روز بعد در جلسه پیامبر بود که خانمی وارد شد و گفت من شوهرم مرده و تصمیم داشتم تنها زندگی کنم اما دیشب کسی بالای دیوار خانه آمد و ممکن بود به من تعرض کند، لذا تصمیم به ازدواج گرفتم. پیامبر همان شخص را به اومعرفی کرد و او ازراه حلال به خواسته اش رسید.